۱۴ مرداد ۱۳۹۲، ۱۴:۲۱

معنای قدرت انسان در اسلام/ ابرمرد اسلامی خلیفه الله است

معنای قدرت انسان در اسلام/ ابرمرد اسلامی خلیفه الله است

حضرت علي(ع) در مذمت طالبان قدرت و شوكت مي فرمايد جز اين نيست كه دنيا منتها حد بينايي كوردل است، نمي بيند آنچه در پي آن است در حالي كه بينا چشمش را درست باز كرده آن را مي بيند و مي داند كه در پي آن سراي ديگري است.

به گزارش خبرگزاری مهر، نظام اخلاقی قدرت در غرب با اراده معطوف به قدرت فردي به طرف نابودي ارزشهاي متعالی پیش می رود، زيرا اخلاق در این نظام فاقد هرگونه تعالي است. از جمله می توان به اندیشه های نيچه اشاره کرد که اشتراكات اخلاقي ميان افراد را زير سوال می برد و بر تكثيرگرايي و نسبي گرايي ارزش هاي اخلاقي تاكيد می کند و لذا ابرمرد نيچه، انساني خودمحور و طاغي نسبت به ارزشهاي متعالي اخلاقي و ايجاد كننده اخلاقي، ذاتا زميني است، اما ابرمرد اسلام همان خليفة الله است كه امانتي را كه آسمانها و زمين از پذيرشش سرباز زدند پذيرفت.

شايد آن امانت كه انسان ظلوم و جهول پذيرفت مقام اطلاقي ولايت و سرپرستي تمامي ساكنان آسمان و زمين است كه حضرت رسول(ص) فرمود: "آدم و من دونه تحت لوايي". انسان كامل مظهر اسلام جامع و مرآت تجلي اسم اعظم است چنانچه به اين معني در كتاب و سنت اشاره شده است آنجا كه فرمود: "و علم آدم الاسماء كلها". 

"انا عرضنا الامانه" اشاره به همين مقام انسان است كه احدي جز انسان لايق آن نيست و چنين مقامي كه انسان كامل تماما صفات و افعال الهي را منعكس كند نتيجه عبوديت بنده است و نه نتيجه طغيان وي. انسان كامل چون قطره اي كه در اقيانوس جمال و جلال واقع شده رنگ و بو و عظمت اقيانوس را به خود مي گيرد در حالي كه انسان طاغي قطره اي جدا از درياست كه محكوم به فنا و نابودي مي باشد.

اراده معطوف به قدرت، اراده عبدي است كه در اثر اتصال به معبودش قادر مي گردد و در اين صورت رحمة للعالمين مي شود و مي كوشد تا همه موجودات را به كمال مطلوبشان برساند و رابطه انسان كامل با عالم رابطه اي بر اساس حبّ و عشق است، عشقي كه شالوده اخلاق او را تشكيل مي دهد و از اين عشق و آن رحمت كه مبنايي ترين اصول اخلاقي اسلام است مكارم اخلاق بر مي آيد كه فرمود: "بعث لاتمم مكارم الاخلاق".

انسان با اراده اش بر عشق ورزي به خالق و آثار او كه مخلوقانند به تمامي قدرت، دست يافته و علاوه بر ولايت تشريعي، بر عالم و آدم ولايت تكويني يافته و اين انسان كامل روي جان بسوي معشوق حقيقي گردانده و از سر عشق و شور ندا در داده كه "و جهت و جهي للذي فطر السموات و الارض حنيفا" و چنين مي شود كه خدا عالم را به تسخير خليفه اش بر روي زمين در مي آورد، اما انسان كامل با وجود چنين قدرتي به خود اجازه نمي دهد كوچكترين ظلمي را به مخلوقات خداوند روا دارد، زيرا او مظهر اسم عادل است چنانكه حضرت علي(ع) فرمودند: اگر مرا بر روي بيابانهاي داغ با غل و زنجير بكشند برايم آسانتر از آن است كه پوست جويي را به زور از دهان مورچه اي بر گيرم.

اما چگونه ممكن است انسان بريده از كمال مطلق خود را قوي پندارد مگر اينكه دچار اوهام و خيالات شيطاني شده باشد، زيرا هر لحظه مرگ و نيستي انسان را تعقيب مي كند و رنج و بيماري و ناتواني او را تهديد مي نمايد آيا چگونه اراده معطوف به قدرت در فقدان خدا تحقق مي يابد. هنگامي كه انسان نتواند عالم رابه عنوان اسماء مظاهر الهي مشاهده كند هيچ ربط و نسبتي بين خود با عالم نمي تواند برقرار كند و اگر احساس قدرت كند اين قدرت قدرت رحماني نيست، بلكه قدرتي شيطاني است كه باعث ظلم، شر و نابودي مي شود در حالي كه انسان متصل به بقاي الهي حيطه زندگي را محدود به دنيا نمي بيند تا بيماري و مرگ او را به هراس اندازد، بلكه مرگ را دروازه اي به جهاني وسيعتر و آغازي براي پيوستن به عالم غيب و شهادت مي يابد و لذا هيچ ترس و اندوهي در دل چنين انساني راه نمي يابد و نيز قدرت و توانايي او را به غرور و نخوت نمي اندازد.

حضرت علي(ع) در مورد هدف قدرت مي گويند بار خدايا تو آگاهي آنچه از ما صادر شده براي ميل و رغبت در سلطنت و خلافت و نيز براي بدست آوردن چيزي از متاع دنيا نبوده، بلكه هدف اين است كه آثار دين تو را باز گردانيم و در شهرهاي تو اصلاح و آسايش برقرار نماييم و در بين بندگان ستم كشيده ات امنيت و آسودگي برقرار كنيم و آن دسته از احكامات را كه ضايع مانده جاري گردانيم.

کد خبر 2110542

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha